پرش به محتوا
منوی اصلی
منوی اصلی
انتقال به نوار کناری
نهفتن
ناوبری
صفحهٔ اصلی
مقالهٔ تصادفی
آخرین تغییرات
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
راهنما دربارهٔ مدیاویکی
ویکی البرز
جستجو
جستجو
ایجاد حساب
ورود
ابزارهای شخصی
ایجاد حساب
ورود
صفحههایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند
بیشتر بدانید
مشارکتها
بحث
در حال ویرایش
جعفر شجونی
(بخش)
صفحه
بحث
فارسی
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
ابزارها
ابزارها
انتقال به نوار کناری
نهفتن
عملها
خواندن
ویرایش
ویرایش مبدأ
نمایش تاریخچه
عمومی
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
صفحههای ویژه
اطلاعات صفحه
هشدار:
شما وارد نشدهاید. نشانی آیپی شما برای عموم قابل مشاهده خواهد بود اگر هر تغییری ایجاد کنید. اگر
وارد شوید
یا
یک حساب کاربری بسازید
، ویرایشهایتان به نام کاربریتان نسبت داده خواهد شد، همراه با مزایای دیگر.
بررسی ضدهرزنگاری. این قسمت را پر
نکنید
!
== ماجرای اموال کاخ مروارید == وی در جریان غارت و فروش اموال [[کاخ مروارید]] متعلق به [[شمس پهلوی]] در مهرشهر کرج، با اتهاماتی مواجه شد به گونهای که خبرگزاریهای خارجی عکسی از او منتشر کردند در وضعیتی که یک لباس خواب را در حراجی کاخ مروارید سر دست گرفته تا بفروشد.<ref>{{یادکرد وب | نویسنده=مسعود بهنود | عنوان=مجموعه مقالات: قبلها هم فساد زیاد بود | وبگاه=Internet Archive | تاریخ=2016-04-17 | سال=2016 | پیوند=http://www.masoudbehnoud.com/2009/02/blog-post_17.html | کد زبان=fa | تاریخ بازبینی=2016-11-07 | archive-date=۱۷ آوریل ۲۰۱۶ | archive-url=https://web.archive.org/web/20160417104208/http://www.masoudbehnoud.com/2009/02/blog-post_17.html | url-status=bot: unknown}}</ref> وی در پاسخ به این اتهامات چنین میگوید: <blockquote>«وقتی که حکم امام به دستم رسید و برای بررسی به کاخها رفتیم، دیدیم تمام شیشههای بزرگ شکسته شده و دزدها کاخ را غارت کرده بودند. تنها جعبهها و چمدانهای خالی، مقداری لباس (شلوارهای لی و لباسهای مردانه و زنانه) که غالباً مال کارگرهای کاخ بود مانده بود. چند سگ به جای مانده بود که فقط فیله میخوردند و ما پول نداشتیم که به آنها بدهیم. مسؤولین شورای اداره کاخ تصمیم گرفتند که برای جلوگیری از اتلاف بیتالمال تعدادی گلدان، چند سگ و چند دست لباس باقیمانده را حراج کنند و بفروشند. این اموال به قیمت هفتصدهزار تومان فروخته شد. خدا شاهد است که در آن زمان سی و پنج هزار تومان از جیب خودم که خرج خانوادهام بود و آنوقت این مبلغ خیلی عزیز بود را برای خدا خرج کردم. در حضور مسوولین دو گاو صندوق را شکافتیم. خدا شاهد است که به قدر دویست تومان در گاو صندوقها نبود که بتوانیم مزد کلید ساز را بدهیم. یک بار یکی از پاسدارها به من گفت: حاج آقا شما که نماینده امام هستید به ما مقداری پول برسانید والا مجبورم که اسلحهام را در کردستان بفروشم. [[بنیاد مستضعفان]] هم بارها گفته بود که ما دو سه تا دویست و پنجاه هزار تومان به آقای شجونی دادیم که ایشان مصرف نکرد و به ما برگرداند. این یک نقطه ضعفی برای روزنامهها بود که بیکار و بی عار بودند و از این چیزها مینوشتند. بنده ادعا میکنم که خوشنامترین روحانی هستم و به قدر یک هزار تومان به این جمهوری اسلامی ناخنک نزدهام.»<ref>[http://www.agahsazi.com/article.asp?id=2752&cat=4 آگاهسازی مصاحبه با جعفر شجونی]</ref></blockquote>
خلاصه:
لطفاً توجه داشته باشید که همهٔ مشارکتها در ویکی البرز منتشرشده تحت Creative Commons Attribution-NonCommercial-ShareAlike در نظر گرفتهمیشوند (برای جزئیات بیشتر
ویکی البرز:حق تکثیر
را ببینید). اگر نمیخواهید نوشتههایتان بیرحمانه ویرایش و توزیع شوند؛ بنابراین، آنها را اینجا ارائه نکنید.
شما همچنین به ما تعهد میکنید که خودتان این را نوشتهاید یا آن را از یک منبع با مالکیت عمومی یا مشابه آزاد آن برداشتهاید (برای جزئیات بیشتر
ویکی البرز:حق تکثیر
را ببینید).
کارهای دارای حق تکثیر را بدون اجازه ارائه نکنید!
لغو
راهنمای ویرایش
(در پنجرهٔ تازه باز میشود)
تغییر عرض محدود محتوا