شو چله (آیین)
شو چله(به تاتی: شُو چِلّه) یا **شب چله**، نام بومی و سنتی آیین شب یلدا در شهرستان ساوجبلاغ و مناطق تاتنشین استان البرز است. این آیین که ریشه در گاهشماری کشاورزی و فرهنگ کوهپایهای البرز دارد، با مجموعهای از مناسک نمایشی، ادبیات شفاهی و خوراکهای بومی برگزار میشود. متمایزترین ویژگی این مراسم در گذشته، رسم نمایشی «شالاندازی» (درجیسران) و خوانش منظومههای عاشقانهی بومی مانند «عزیز و نگار» بوده است.[۱]
ریشهشناسی
در گویش محلی ساوجبلاغ که آمیختهای از زبان تاتی و فارسی البرزی است، به جای واژه «یلدا» (که ریشهای سریانی دارد)، از ترکیب «شو» (به معنای شب) و «چله» (اشاره به چهل روز اول زمستان) استفاده میشود. بومیان معتقدند این شب، دروازه ورود به سختترین دوره سرما است و نامگذاری آن بازتابدهنده اهمیت تقویم زراعی در زندگی مردم منطقه است.[۲]
گاهشماری و باورهای اقلیمی
در فرهنگ عامه ساوجبلاغ، زمستان به سه دوره تقسیم میشود:
- **چله بزرگ (Gonde Chelleh):** از اول دیماه تا دهم بهمنماه (۴۰ روز) که اوج سرما و یخبندان است.
- **چله کوچک (Kouchik Chelleh):** از دهم بهمن تا اول اسفند (۲۰ روز) که اگرچه هوا رو به اعتدال میرود، اما سوز سرما تندتر است.
- **چارچار (Char-Char):** چهار روز آخر چله بزرگ و چهار روز اول چله کوچک که به باور مردم، سردترین روزهای سال هستند.
- **افسانه اهمن و بهمن:** در این منطقه داستان «اهمن و بهمن» (پسران ننه سرما) رواج دارد. مردم باور دارند که اهمن (نماد چله بزرگ) و بهمن (نماد چله کوچک) باعث ایجاد سرما میشوند و در نهایت با آمدن «سرما پیرزن» زمستان پایان مییابد.
آداب و رسوم
آیین شو چله در ساوجبلاغ برخلاف شهرهای بزرگ که تنها به دورهمی محدود میشود، دارای جنبههای نمایشی و تعاملی بوده است.
شالاندازی (درجیسران)
رسم شالاندازی یا در گویش محلی «شالاِوزنک»، مهمترین آیین این شب بوده است. در معماری قدیم خانههای روستایی ساوجبلاغ (مانند روستاهای برغان، سنج، و ولیان)، سوراخی در سقف برای تهویه هوا و خروج دود تنور تعبیه میشد که به آن **«درجی»** میگفتند.
جوانان روستا در گروههای چندنفره به پشتبام میرفتند و شال، روسری یا جوراب پشمی بلندی را از درجی به داخل اتاق آویزان میکردند. صاحبخانه بدون آنکه چهره فرد را ببیند، هدایایی مانند گردو، تخممرغ پخته، کشمش یا پول در شال میپیچید و آن را تکان میداد تا بالا بکشند.
این رسم کارکرد همسرگزینی نیز داشته است؛ جوانی که دختری را دوست داشت، شال میانداخت و نوع هدیهای که دریافت میکرد، نشانگر نظر خانواده دختر بود.
فال کوزه (مهرهاندازی)
در برخی آبادیها رسم «مهرهاندازی» یا «چهلسرود» اجرا میشد. زنان و دختران هر کدام نشانهای (دکمه، سنجاق، مهره) را در یک کوزه سفالی میانداختند. سپس دختربچهای نابالغ، دست در کوزه میکرد و نشانهها را یکبهیک بیرون میآورد. همزمان یکی از زنان خوشصدا، دوبیتیهای محلی (فهلویات) را میخواند. شعری که خوانده میشد، به عنوان فال و تعبیر نیت صاحب آن مهره تلقی میگردید.
خنچه برون
خانواده داماد در این شب، طبقی تزئینشده شامل هندوانه، انار، شیرینی، آجیل و هدایایی (مانند پارچه و طلا) را با شادی و ساز به خانه نوعروس میفرستادند. این رسم هنوز در منطقه پابرجاست.
خوراکشناسی
سفره شو چله در ساوجبلاغ نمادی از اقتصاد «خودبسنده» و باغداری منطقه است. اقلام اصلی این سفره عبارتند از:
- شبچره (آجیل بومی): ترکیبی از محصولات خشکشده باغهای منطقه شامل توت خشک، انجیر خشک، برگه زردآلو، سنجد، گردو و بادام.
- گندمشادانه: گندمی که در شیر خیسانده و سپس برشته شده و با شاهدانه مخلوط میشود. این خوراکی نماد برکت کشت سال آینده است.[۳]
- هندوانه: مردم ساوجبلاغ هندوانههای پوستکلفت پاییزه را در میان «کاه» در انبار نگه میداشتند تا برای این شب سالم بماند. باور بر این بود که خوردن هندوانه، بدن را در برابر گرمای تابستان و سرمای زمستان واکسینه میکند.
- شام: غذاهای رایج شامل فسنجان (به دلیل وفور گردو)، شیرینپلو و در دوران معاصر سبزیپلو با ماهی است.
ادبیات شفاهی
علاوه بر شاهنامهخوانی و تفال به دیوان حافظ، خوانش منظومه **«عزیز و نگار»** جایگاه ویژهای در این شب داشته است. عزیز و نگار، داستان عشق دو جوان از منطقه طالقان و ساوجبلاغ است که سینهبهسینه نقل شده و نماد هویت عاشقانه و ادبی این منطقه محسوب میشود.
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ خبرگزاری مهر (۱۳۹۱). «شال اندازی شب چله در طالقان و ساوجبلاغ». Mehr News Agency.
- ↑ ایسنا (۱۳۹۰). «یلدا در البرز؛ مراسم شالاندازی از درجیهای منازل». ISNA.
- ↑ میراث آریا (۱۴۰۱). «رسوم شو چله در البرز؛ از شال اوزانک تا شب سیزده چله». CHTN.