عزیز و نگار

از ویکی البرز
نسخهٔ تاریخ ‏۴ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۴۴ توسط Modir (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | نام = عزیز و نگار | تصویر = | اندازه تصویر = | عنوان تصویر = | نویسنده = عامهٔ مردم (منسوب به روایت‌های طالقان و رودبار) | بازنویس = یوسف علیخانی، محمدعلی اکبریان، سیدعلی کمالی دزفولی و دیگران | کشور = ا...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
عزیز و نگار
اطلاعات کتاب
نویسندهعامهٔ مردم (منسوب به روایت‌های طالقان و رودبار)
موضوععشق روستایی، کوچ، مناسبات اجتماعی در البرز
زبانتاتی طالقانی، رودباری، فارسی
اطلاعات نشر
ناشرنشر فضیلت، انتشارات ققنوس، دیگر ناشران


عزیز و نگار، عشق‌نامه‌ای عامیانه و منظوم/منثور است که داستان دو دلداده از منطقه آردکان شهرستان طالقان در البرز مرکزی را روایت می‌کند. این منظومه که خاستگاهی روستایی دارد، سینه‌به‌سینه در میان مردم طالقان، رودبار، الموت، تنکابن، اشکور و برخی دیگر از نواحی کوهپایه‌ای البرز و شمال ایران نقل شده و یکی از شناخته‌شده‌ترین روایت‌های عاشقانه در فرهنگ عامه این مناطق به‌شمار می‌آید.[۱]

داستان در اصل به گویش طالقانی و رودباری نقل شده، اما نسخه‌های مکتوب و چاپی آن به زبان فارسی معیار نیز منتشر شده‌است. در روایت‌های مختلف، پایان داستان متفاوت است؛ در برخی نسخه‌ها عزیز و نگار به هم می‌رسند، در برخی دیگر غرق شدن آن‌ها در رودخانه شاهرود یا غیب شدن/سنگ‌شدنشان به‌عنوان پایان تراژیک عشق روایت می‌شود.[۲] یکی از آیین های شب چله خواندن این افسانه است.

خاستگاه و قدمت

به‌گفته پژوهشگران و گردآورندگان این منظومه، «عزیز و نگار» دست‌کم چند قرن قدمت دارد و شکل مکتوب آن متأخرتر از روایت‌های شفاهی است.[۳] در بیش‌تر منابع، قهرمانان داستان – عزیز و نگار – از اهالی منطقه آردکان طالقان معرفی شده‌اند و رویدادهای اصلی در بستر جغرافیایی طالقان، رودبار، الموت و نواحی مجاور کوهستان البرز رخ می‌دهد.[۱]

محققانی چون یوسف علیخانی، با استناد به شواهد درون‌متنی (نوع معیشت، شیوهٔ دادوستد، اشاره به مسیرهای کوچ و چارواداری و ساختار قدرت محلی)، خاستگاه روایت را در محدودهٔ زمانی اواخر دورهٔ صفوی تا اوایل قاجار محتمل دانسته‌اند؛ هرچند تاریخ‌گذاری قطعی برای متنی که ریشه در ادبیات شفاهی دارد، دشوار است.[۳]

این عشق‌نامه در آغاز به‌طور کامل در قالب روایت شفاهی، توسط «عزیزخوان‌ها» و «نگارخوان‌ها» در شب‌نشینی‌ها، مجالس خانوادگی و محافل روستایی اجرا می‌شد و بعدها نسخه‌های خطی و سپس نسخه‌های چاپی از آن پدید آمد.[۲]

روایت و خط داستانی

با آن‌که نسخه‌ها در جزئیات با یکدیگر تفاوت دارند، خط اصلی داستان در اغلب روایت‌ها مشابه است:[۱]

آغاز عشق و نامزدی سنتی

عزیز و نگار غالباً به‌صورت دخترعمو و پسرعمو یا خویشاوندان نزدیک معرفی می‌شوند که از کودکی در مکتب‌خانه با یک‌دیگر آشنا شده و میان آنان مهر و دلدادگی پدید می‌آید. طبق رسم محلی، خانواده‌ها از همان سال‌ها، آن دو را برای ازدواج در نظر گرفته‌اند، اما مرگ پدر عزیز یا دگرگونی در وضعیت اقتصادی خانواده، تعادل این توافق را بر هم می‌زند.[۲]

مخالفت خویشان و ورود رقیب

با بزرگ شدن آن‌ها، مخالفت بخشی از خانواده، به‌ویژه دایی نگار، مادر یا نامادری او، آغاز می‌شود. در بسیاری از روایت‌ها، خواستگاری به نام «کَل احمد» یا مردی متمول از روستای دیگر وارد داستان می‌شود و خانوادهٔ نگار به‌دلایل اقتصادی یا حیثیتی، تمایل به ازدواج نگار با او پیدا می‌کنند.[۴]

سفر، کار و غربت عزیز

برای آن‌که شرایط ازدواج را فراهم کند یا به‌اجبار خانواده از سر راه کنار گذاشته شود، عزیز راهی سفر و کسب روزی می‌شود. او به قزوین، گیلان یا مازندران می‌رود و به کارهایی چون چارواداری، حمل بار، تجارت کوچک و کارگری مشغول می‌شود. عبور از گردنه‌های برف‌گیر، روبه‌رو شدن با راهزنان و رنج غربت از عناصر تکرارشوندهٔ این بخش از روایت است.[۴]

عروسی اجباری نگار و بازگشت عزیز

در غیاب عزیز، خانوادهٔ نگار مقدمات عروسی او با خواستگار دیگر را فراهم می‌کنند. خبر به‌نحوی به عزیز می‌رسد و او با شتاب و سختی خود را به طالقان می‌رساند. در بسیاری از نسخه‌ها، او در شب حنابندان یا عروسی می‌رسد و در مسیر کاروان عروسی یا در خانهٔ عروس با نگار رویارو می‌شود.[۲]

اوج دراماتیک روایت، «گفت‌وگوی منظوم» عزیز و نگار است؛ جایی که هر کدام با دوبیتی‌ها و فهلویات درد دل خود را بیان می‌کنند و گلایه از بخت، خانواده و جامعه را در قالب شعر بازمی‌گویند.[۱]

پایان‌های متفاوت

پایان داستان در نسخه‌های مختلف، شکل‌های گوناگونی دارد:[۱]

  • در برخی روایت‌ها که عمدتاً رنگ و بوی تعلیمی و عرفانی دارند، هر دو عاشق پس از طی رنج‌های عشق زمینی، به مقام عشق آسمانی می‌رسند و با مرگ، غرق‌شدن در رودخانهٔ شاهرود یا غیب‌شدن، از جهان مادی جدا می‌شوند.[۲]
  • در روایتی که به «شرکت نسبی کانون کتاب ناصرخسرو» منسوب است، سرانجام عزیز و نگار به‌خیر و خوشی به هم می‌رسند و داستان با وصال پایان می‌یابد.[۱]
  • در نسخهٔ منظوم کمالی دزفولی، پایان داستان با سنگ‌شدن عاشق و معشوق تصویر شده‌است.[۲]

نسخه‌ها و روایت‌های مکتوب

از «عزیز و نگار» نسخه‌های مختلف خطی، منظوم و منثور در مناطق گوناگون گردآوری و سپس به‌چاپ رسیده است. در میان آن‌ها می‌توان به این موارد اشاره کرد:[۱]

  • نسخهٔ خطی رودباری، به زبان رودباری، که در محدودهٔ رودبار الموت و اشکور رواج داشته‌است.[۲]
  • نسخهٔ گردآوری‌شده توسط عبدالرحمن عمادی که یکی از نخستین پژوهشگران در زمینهٔ فرهنگ عامهٔ این منطقه بوده‌است.[۲]
  • نسخهٔ منظوم اثر سیدعلی کمالی دزفولی (سرایش حدود ۱۳۳۰ خورشیدی) که از ادبی‌ترین نسخه‌های منظوم این داستان دانسته شده‌است.[۱]
  • نسخهٔ منظوم «عزیز و نگار طالقانی» اثر محمدعلی اکبریان که از سوی نشر فضیلت در تهران منتشر شده‌است.
    اکبریان، محمدعلی (۱۳۷۵). عزیز و نگار طالقانی. نشر فضیلت. از پارامتر ناشناخته |محل= صرف‌نظر شد (کمک)
  • روایت منثور و تحلیلی عزیز و نگار: بازخوانی یک عشق‌نامه نوشتهٔ یوسف علیخانی که بر پایهٔ نسخه‌های متعدد شفاهی و مکتوب، همراه با توضیحات مردم‌شناختی و جغرافیایی، تدوین شده‌است.[۳]

زبان، گویش و ویژگی‌های ادبی

خاستگاه زبانی عمدهٔ این عشق‌نامه، گویش طالقانی و رودباری از شاخه‌های زبان تاتی شمال‌غرب ایران است. در نسخه‌های اولیه، گفت‌وگوها، دوبیتی‌ها و بخش‌هایی از روایت، به‌طور کامل به این گویش‌ها ثبت شده‌است و در نسخه‌های متأخرتر، نوعی آمیختگی میان فارسی معیار و عناصر گویشی دیده می‌شود.[۲]

بخش مهمی از متن در قالب دوبیتی و فهلویات بیان شده‌است؛ به‌گونه‌ای که مناظرهٔ عاشق و معشوق، نفرین‌ها، شکایت از روزگار و حتی توصیف طبیعت و کوچ در قالب شعر عرضه می‌شود. این ویژگی، «عزیز و نگار» را علاوه بر یک روایت داستانی، به منبعی برای مطالعهٔ وزن‌ها، قالب‌های شعر عامیانه و ذخیرهٔ واژگانی تاتی و رودباری تبدیل کرده‌است.[۲]

از دید برخی منتقدان، روایت علیخانی با تاکید بر جزئیات زندگی روزمره – از نوع پوشاک و خوراک گرفته تا شیوهٔ دادوستد، ساختار خانوادهٔ گسترده و نقش نهاد دین و قدرت – ارزش مردم‌شناختی ویژه‌ای دارد و تصویری گویا از زیست روستایی در البرز ارائه می‌کند.[۳]

جایگاه فرهنگی و اجتماعی

«عزیز و نگار» در بسیاری از روستاهای طالقان، رودبار، الموت، تنکابن و اشکور، بخشی از حافظهٔ جمعی مردم به‌شمار می‌رود. پیران و سالخوردگان این مناطق، هنوز در مناسبت‌های مختلف – از جمله شب‌نشینی‌های زمستانی، شب چله (شو چله) و مراسم خانوادگی – بخش‌هایی از این منظومه را زمزمه یا روایت می‌کنند.[۵]

در گذشته، معمول بود که در هر روستا، دست‌کم یک «کتاب‌خوان» نسخه‌ای چاپی از داستان را در اختیار داشته باشد و در شب‌نشینی‌ها، آن را برای دیگران می‌خواند. همچنین، «عزیزخوان»‌ها و «نگارخوان»‌ها – که در آوازخوانی و روایت این داستان مهارت داشتند – نقش مهمی در زنده نگه داشتن این عشق‌نامه داشته‌اند.[۱]

این منظومه به‌دلیل تأکید بر عشق، وفاداری، تضاد میان سنت و خواست فردی، و تصویر واقع‌گرایانه از سختی‌های زندگی روستایی، با آثاری چون لیلی و مجنون و خسرو و شیرین از حیث مضمون عشق قابل مقایسه دانسته شده، هرچند ساختار، زبان و خاستگاه اجتماعی آن کاملاً بومی و غیر درباری است.[۲]

«داستان روایی عزیز و نگارخوانی» در سال ۱۳۹۰ به عنوان میراث ناملموس ملی به ثبت رسیده‌است.[۶]

نمادشناسی و تأثیر فرهنگی

تم‌های اصلی داستان – عشق نافرجام در برابر سنت‌های خانوادگی، غربت و مهاجرت اجباری، وفاداری و ابدیت عشق – آن را به نمادی از هویت البرزی و تضاد میان فرد و جامعه تبدیل کرده‌است. مکان‌هایی چون «نگارچشمه» در الموت و برخی سنگ‌های طبیعی در مسیر شاهرود هنوز در باور محلی به عاشقان نسبت داده می‌شوند. این روایت برای مخاطبان امروزی، آینه‌ای از مسائل مهاجرت روستایی، فشارهای اقتصادی بر عشق و نقش زنان در جوامع سنتی است.[۳]

بازآفرینی‌ها و اقتباس‌ها

کتاب‌ها و بازنویسی‌های معاصر

از اواخر سدهٔ ۱۴ خورشیدی، آثار متعددی بر اساس این عشق‌نامه یا با الهام از آن منتشر شده‌است، از جمله:

  • عزیز و نگار طالقانی، گردآورده و سرودهٔ محمدعلی اکبریان، نشر فضیلت، تهران، ۱۳۷۵.[۷]
  • عزیز و نگار: بازخوانی یک عشق‌نامه، نوشتهٔ یوسف علیخانی، انتشارات ققنوس، چاپ اول ۱۳۸۱؛ چاپ‌های بعدی از جمله چاپ پنجم با ۲۵۶ صفحه منتشر شده‌است. این اثر ضمن وفاداری به خط اصلی داستان، با رویکردی تحلیلی-مردم‌شناختی به معرفی جغرافیا، فرهنگ و گویش‌های منطقه نیز می‌پردازد.[۳][۸]

موسیقی و اجراهای آوازی

بر پایهٔ این داستان، اجراها و ترانه‌های متعددی نیز شکل گرفته‌است. در برخی منابع به اجرای ترانه‌ای با عنوان «عزیز و نگار» به زبان طالقانی توسط آوش میرقادری اشاره شده که در میان اهالی طالقان مورد استقبال قرار گرفته‌است.[۹] الحان و نغمه‌های مرتبط با «عزیزخوانی» اغلب در فضاهای آوازی نزدیک به دستگاه شور و آواز دشتی اجرا می‌شوند و بخشی از موسیقی نواحی البرز را تشکیل می‌دهند.[۵]

سینما، تئاتر و هنرهای تجسمی

  • فیلم کوتاه عزیز و نگار (۱۳۸۶، کارگردان: محمد احمدی) – برنده دیپلم افتخار جشنواره فیلم کوتاه تهران.[۱۰]
  • اجراهای تئاتری محلی و دانشگاهی در دهه‌های ۱۳۹۰، از جمله در «شب‌های بخارا» (شب ویژه عزیز و نگار).[۱۱]
  • نقاشی‌ها، دیجیتال‌آرت و انیمیشن‌های کوتاه معاصر در اینستاگرام و آپارات که داستان را برای نسل جوان بازآفرینی می‌کنند.

تجربه معاصر و گردشگری فرهنگی

در سال‌های اخیر، تورهای فرهنگی به طالقان و الموت با محوریت بازدید از نگارچشمه و روایت زندهٔ داستان برگزار می‌شود. جشنواره‌های محلی «شب چله» و «طالقان فرهنگی» نیز بخش‌هایی از عزیز و نگارخوانی را در برنامه دارند.[۱۲]

جستارهای وابسته

پانویس

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ ۱٫۴ ۱٫۵ ۱٫۶ ۱٫۷ ۱٫۸ «عزیز و نگار». ویکی‌پدیای فارسی. دریافت‌شده در ۱۴۰۴-۰۹-۱۳.
  2. ۲٫۰۰ ۲٫۰۱ ۲٫۰۲ ۲٫۰۳ ۲٫۰۴ ۲٫۰۵ ۲٫۰۶ ۲٫۰۷ ۲٫۰۸ ۲٫۰۹ ۲٫۱۰ «زبان و ادبیات محلی روستای سوهان – عزیز و نگار». zeinali.ir. دریافت‌شده در ۱۴۰۴-۰۹-۱۳.
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ ۳٫۵ علیخانی، یوسف (۱۳۸۱). عزیز و نگار: بازخوانی یک عشق‌نامه. ققنوس. ص. ۲۳–۳۵. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۳۱۱-۳۶۸-۱. از پارامتر ناشناخته |محل= صرف‌نظر شد (کمک)
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ «عزیز و نگار (بخش اول)». بلاگفا. دریافت‌شده در ۱۴۰۴-۰۹-۱۳.
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ «اجرای زنده عزیز و نگار در طالقان». اینستاگرام. دریافت‌شده در ۱۴۰۴-۰۹-۱۳.
  6. «فهرست آثار ملی ایران». وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی. دریافت‌شده در ۱۴۰۴-۰۹-۱۳.
  7. اکبریان، محمدعلی (۱۳۷۵). عزیز و نگار طالقانی. نشر فضیلت. از پارامتر ناشناخته |محل= صرف‌نظر شد (کمک)
  8. «کتاب عزیز و نگار». فیدیبو. دریافت‌شده در ۱۴۰۴-۰۹-۱۳.
  9. «آوش میرقادری – عزیز و نگار». یوتیوب. دریافت‌شده در ۱۴۰۴-۰۹-۱۳.
  10. «فیلم کوتاه عزیز و نگار». سوره سینما. دریافت‌شده در ۱۴۰۴-۰۹-۱۳.
  11. «شب عزیز و نگار». مجله بخارا. دریافت‌شده در ۱۴۰۴-۰۹-۱۳.
  12. «گردشگری فرهنگی طالقان». سایت گردشگری طالقان. دریافت‌شده در ۱۴۰۴-۰۹-۱۳.

منابع